کمی بعد از همیشه

حرف هایی که می توانمشان گفت

کمی بعد از همیشه

حرف هایی که می توانمشان گفت

کوویز

 

دستت را زیر چانه ات گذاشته ای، روبروی من نشسته ای و زل زده ای به چشمانم که یعنی ... ؟

1) کجایی! چرا خبر نمی گیری؟

2) بی معرفت، قرارمان نبود 

3) باشد، هر چه تو بگویی! 

4) دوستت دارم ها 

 

 

 

 

 

پ.ن : سوال چهار گزینه ای، یک جواب صحیح. آه از این چارچوب و استاندارد. 

نظرات 2 + ارسال نظر
احمد 15 - تیر‌ماه - 1390 ساعت 11:43 ق.ظ

ما با تواییم و با تو نه اییم اینت بوالعجب
درحلقه اییم با تو و چون حلقه بر درییم

چه وقت ها که منتظرت بوده ام, بی آنکه امید آمدنت باشد.
چه وقت ها که آمده ای, بی آنکه در انتظارم بوده باشی. چه آمیختگی ای دارند این انتظار و آمدن, این آمدن و انتظار. چه گسیختگی ای هم ...!؟ و از این دست چه زندگی ها که نکرده ام!

Frida 18 - تیر‌ماه - 1390 ساعت 09:41 ق.ظ

پس گزینه ی "هیچ کدام" و "همه ی موارد بالا" و "هم هیچ کدام و هم همه ی موارد بالا" کجاست؟؟...مگه شما واحد ِ آزمون سازی پاس نکردین آقا؟

کجا ارائه می کنن این آزمون سازی رو ؟ نکنه این «سازی» از اون سازی هاست که ما در گروه خونی مان یافت نمی شود؟
راستش دستم را باز می گذاشتند سه چهارتا گزینه دیگر هم می نوشتم بعد همه موارد بالا را هم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد