ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
حکایت این هوای لطیف و بارانی، که حالا مدت هاست جهان مرا در بر گرفته، چنان شعف انگیز است که ناخودآگاهم به تحسین و تقدیر وا می دارد از خدای خوبی که این روزها ملموس است.
سلام خوشحالم از شنیدن دوباره ات.دلم برات تنگ شده کاش میشد که ببینمت
کاش ...
آقا این داستان ِ باران قدیمی شد...این روزها در تهران هنوز هم برف می بارد!
این روزها اینجا اما، خشکسالی است، خانم!
ای بابا.تگرگ هم اومد برف هم اومد همین روزها زلزله هم در راه است اما شما هنوز... اما خوش به حال هوای شما که هنوز بارانی است
آره, اما واقعاً حالا که این کامنت رو دیدم هم در تهران باران می بارد, هر چند من در تهران نباشم.
ببارای یارون ببار
بادلم گریه کن خون ببار
بیادعاشقای این دیار
داداوبیدادازاین روزگار
ماه ودادن به شبهای تار
ای بارون
شما را به ماء معین بشارت باد.......کجاست آیا
بله ؟؟؟
قاصدک امده بود تا پیامش را برساند
همه می پرسند کجا ؟
شاید میان کلمات تو.
یا علی مدد