کمی بعد از همیشه

حرف هایی که می توانمشان گفت

کمی بعد از همیشه

حرف هایی که می توانمشان گفت

جای خالی ها

 

لطفاً جاهای خالی را با گزینه مناسب پر کنید.

سوال : نخستین بار که آدم، حوا را دید به او گفت : .......................

پاسخ : الف) سلام          ب) ببخشید، شما؟         ج) دوستت دارم ها          د) هیچکدام

«هیچکدام» نه برای خالی نبودن عریضه، نه به دلیل کمبود گزینه و نه برای ساده شدن پاسخ ها آمده است، گاهی «هیچکدام» صحیح ترین پاسخ هاست. چه کسی می داند، وقتی پای هیچ بشر دیگری در میان نبوده و هر چه بوده خاطرات دونفره است، بین آن دو چه گذشته باشد و آه که «خاطرات دونفره» گاهی پر است از مفاهیمی که فهم اش با هیچ توضیحی میسر نمی شود. خاطرات دونفره ...

(وقتی به فاصله و دور و دیر می نویسم، کلمات هر کدام دستم را می گیرند و می کشند به سویی ... تا من همینطور مبهوت و قلم در دست در میانه بمانم و منظور نخستین، مستاصل و یک لنگه پا، منتظر آمدنم و به تحریر درآوردنش و به تصویر کشیدنش بماند)

داشتم از جای خالی ها می گفتم ... خودم هم نمی دانم چرا اینقدر در سرم ولوله انداخته اند این «جای خالی ها». گاهی باور نمی کنی، اما یک لغت، یک اصطلاح٬ آنقدر پر از مفهوم است و آنقدر به پریشانی هایت لینک می شود که نمی دانی از کجایش شروع کنی!

به اطرافم که نگاه می کنم .. چه مهیب به صورتم می خورند این همه جالی خالی ها که هر کدامشان گوشه ای از من را جدا کرده اند و با خود برده اند. به هر کدام که می نگرم ناخودآگاه از خودم می پرسم : جای خالی تو را چگونه پر کنم؟ یاد چه کسانی که نمی افتم! یاد چه خاطرات دو نفره ای! ... انگار تئوری «پازل وجود» برعکس می شود و من معلق می مانم بین خودش و برعکسش. کاش می شد از خودشان پرسید که کدام گزینه می تواند جای خالی شان را پر کند ... خودم از هر طرف که نگاه می کنم به گزینه هیچکدام می رسم.

 

 

 

 

 

 

پ.ن.1. نشد آنچه باید ...

پ.ن.2. یادم باشد روزی از خاطرات دونفره بنویسم!

پ.ن.3. دوستانی پرسیده اند : خسته شده ای؟ دارم به پاسخش فکر می کنم.