کمی بعد از همیشه

حرف هایی که می توانمشان گفت

کمی بعد از همیشه

حرف هایی که می توانمشان گفت

یک عاشقانه آرام

 

مگسی را کشتم٬
نه به این جرم که حیوان پلیدیست٬ بد است.
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است.
طفل معصوم به دور سر من می چرخید٬
به خیالش قندم٬
یا که چون اغذیه ی مشهورش٬ تا به آن حد گندم.
ای دو صد نور به قبرش بارد
مگس خوبی بود٬
من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد٬
مگسی را کشتم.  

 

---------------------------------------------------------------------------------------------- 

پینوشت :‌ از یه ایمیل بی نام و نشان آمده ای٬ ۲۴ ساعت توی خیالم مزه مزه ات کردم٬ اما به هیچ وجه نتوانستم بگذرم از به اشتراک گذاشتنت. مال هر که هستی باش٬ انگار مال همه ای و بعد از این تجربه داستان نویسی من٬ می چسبی ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد