کمی بعد از همیشه

حرف هایی که می توانمشان گفت

کمی بعد از همیشه

حرف هایی که می توانمشان گفت

سلام

 in Sign و چند yes پشت سر هم ...

دوباره مثل هر روز می آیی، نام کاربری، پسورد، کلیک ...  

دوباره چشم باز می کنی به این صفحه مجازی، به دنیایی از همه سیم ها و آی سی ها، کابل ها و پی سی ها

دوباره دل می بندی به انتظاری مبهم از پس این صفحات همه چیزش مجازی ...

.

.

دوباره تو نیستی

.

دوباره تو نیامدی

.

.

تو که نیستی، تو که نمی آیی ... جهان چه اندازه کوچک می شود در چشم ستارگانی که نیستند ...

.

.

آه که دلم به اندازه یک جهان برای تو تنگ است ...

                                                                     کجایی پریوش ؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد