ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
(1)
نگاه می کنم
به تو
و می روم تا عمق چشمانت
می خواهم آنجا بکارم،
همه آرامش ها را.
(2)
نگاه می کنم
به تو
و می روم تا عمق چشمانت
دلم می خواهم درو کنم
همه آرامش ها را.
نگاه می کنم
به تو
و می روم تا عمق جشمانت
...
دلم می خواهد
همه ی آرامش ها را
روایت سوم
تو.. تو.. تو... خدایا خلاصمون کن از این تو هایی که پوست از سرمان کند!!
من اصلاً اینطور فکر نمی کنم. همه ما برای "تو" زنده ایم, این را در یکی از پست ها نوشته ام و همیشه بر این باورم.
خداوکیلی چقدر از کاشته هایت را با خوشحالی دور کردی اصلا چقدرشان را در این ۳۰ و اندی سال درو کردی؟
ما می کاریم دیگران درو کنند٬ هر چند دیگران نکاشته باشند تا ما درو بکنیم ..