ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
تو،
در چشم من لانه کرده ای،
شاید
که،
باز باران با ترانه،
می آید
کسی شبیه خودم، عاشق و خاموش
مرا به طعم خویشتن می آلاید
کسی که از حدود ده سالگی هایم
از انجماد من، مرا دوباره می زاید
از انتهای خیابان شبیه طلوع
به روشنای آمدنش می افزاید
دو دل، دو تنهایی جدا از هم
قدم قدم٬ می رود که بال بگشاید
***
دوباره می پرد از خواب، چشمانی(صدای ریزش باران به سقف می آید)
-----------------------------------------
پ . ن : خودم از اشکالات وزنی گذشتم٬ شما اما ...
شنیدن شعرها فقط ...
فقط ...؟؟
گفته بودم که یه روز سر می زنم
دیدی حالا!
بی وزنی هم عالمی داره. کاش خودمون هم مثل شعرهای تو بی وزن بشیم داش!
آره داش٬ بدجوری درگیر این تئوری اسم سیال شدی ها. بعدش هم این شعر بد وزنه٬ بی وزنی که لذت بخشه ...
سلام....
علیکم السلام خانم ...
ممنون که هستید.