من تعجب می کنم که چرا می گن ؛هوا کثیفه....مگه اصلا هوایی باقی مونده؟؟
داشتم یه قصه کوتاه می نوشتم از مردمی که می دونن دی اکسید کربن اونا رو می کشه٬ اما از بس بی تفاوت شدن و خودخواه و خودمحور و خود فهم شدن و از بس که خراند٬ همشون ماشیناشونو میارن توی خیابون اصلی شهر٬ بعد گیر می کنن توی یه ترافیک لعنتی و برای اینکه نشون بدن چقدر بی خیالن و از شر ترافیک و اعصاب خوردکنیش خلاص بشن ماشیناشونو همین جوری روشن ول می کنن و کنار خیابون زاپاساشون و لباساشونو و هر چی که قابل سوختنه رو در میارن و آتیش میزنن و از روش می پرن و «زردی من از تو٬ سرخی تو از من» بازی می کنن ... تا همشون رو دی اکسید کربن٬ این گاز نادیدنی عزیز کثیف٬ از پا در بیاره .. اما حسش نبود٬ انگار سلول هام مسموم شدن و سرگیجه دارن ... دلم می خواد از تهران برم٬ دلم هوا می خواد ...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
من نمی دونم چرا بیرون نمیاین آخه از این کثیفی؟
منم نمی دونم٬ شاید علتش خریت باشه ...
من تعجب می کنم که چرا می گن ؛هوا کثیفه....مگه اصلا هوایی باقی مونده؟؟
داشتم یه قصه کوتاه می نوشتم از مردمی که می دونن دی اکسید کربن اونا رو می کشه٬ اما از بس بی تفاوت شدن و خودخواه و خودمحور و خود فهم شدن و از بس که خراند٬ همشون ماشیناشونو میارن توی خیابون اصلی شهر٬ بعد گیر می کنن توی یه ترافیک لعنتی و برای اینکه نشون بدن چقدر بی خیالن و از شر ترافیک و اعصاب خوردکنیش خلاص بشن ماشیناشونو همین جوری روشن ول می کنن و کنار خیابون زاپاساشون و لباساشونو و هر چی که قابل سوختنه رو در میارن و آتیش میزنن و از روش می پرن و «زردی من از تو٬ سرخی تو از من» بازی می کنن ... تا همشون رو دی اکسید کربن٬ این گاز نادیدنی عزیز کثیف٬ از پا در بیاره .. اما حسش نبود٬ انگار سلول هام مسموم شدن و سرگیجه دارن ...
دلم می خواد از تهران برم٬ دلم هوا می خواد ...