ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
صدای ترمز ماشین ها
و دلهره مردمان در گذر ...
چقدر دیدنت برایم شیرین است.
آهای پریوش!
تو گفته بودی : جهان چهار قسمت است.
و مردمان حکایت عشق اند.
کدام قسمت این رویا را مرور می کنیم، بیهوده ... .
* * *
نشسته ام
در حاشیه خیابانی،
و دخترانی که شاخه های گل رز در دستانشان
و شور روشن یک عشق در چشمانشان
می رقصد،
امتداد نگاهم را شخم می زنند.
کجایی پریوش؟
که دلم به اندازه یک جهان برای تو تنگ است.
* * *
ماه ...،
در مرخصی ماهانه اش بسر می برد
و ستاره ها
_که تو را بهانه می کنند _
در محاق کامل اند.
تو نیز که نیستی،
تو نیز که نمی آیی ...
جهان چه اندازه کوچک می شود،
در چشم ستاره گانی که نیستند.
* * *
گنجشک ها روی سطح پیاده رو ، به دنبال «ریزه های نان» می گردند،
و به ترانه های ساده من گوش فرا می دهند،
زمان بر گرده باد سوار است،
و در سردترین شب «چشم انتظاری» ام کولاک می کند.
گنجشک ها،
انگار که زمین را نک زده باشند،
انگار که « خربزه » این کره خاکی،
تک تک شده باشد،
بوی زمین را برانگیخته اند.
بوی زمین را احساس می کنم،
بوی خاک را،
بو ی مردگان هزار ساله را.
آه ...
چقدر معصومانه در حاشیه این خیابان زخمی،
بمانم و تو نیایی.
کجایی پریوش که حکایت هزار باران نباریده
چشمانم را در می نوردد،
به دنبال قطره ای که ستاره ای شود،
در آسمان دلم.
چه دلی بسته ام ...
به اعجاز این باران نباریده.
* * *
چشم می بندم ...
به آسمانی که پر از ستاره است،
و ماهی که در رویایی ترین شب اش می درخشد،
و «تو» یی که می آیی ... ؟!
چشم می بندم ...
به جهانی پر از شکوفه و بهار.
چشم می بندم،
و هزار سال دلهره و وحشت
از من عبور می کند.
آه که تو نیستی،
آه که تو نمی آیی ...
* * *
بلند می شوم،
بلند می شوم به تکرارخوانی دخترانی که شاخه های گل رز در دستانشان،
و شور روشن یک عشق در دلشان،
و گنجشک هایی آمیخته با بوی زمین.
بلند می شوم
به آغاز این بارن سیل آسا،
که عنقریب زاییده می شود.
بلند می شوم
و سر می گذارم به تنهایی این شهر بیهوده،
کجایی پریوش ... !
تهران - ۱۳۸۰
سلام دوست عزیز
وبلاگ خوبی داری امیدوارم هر روز بهتر بشه
دوست داشتی یه سر به وب من هم بزن. تو پست آخرم یه خبرایی هست که مطمئنم به دردت می خوره
پس حتما بخون مطلب آخرمو
منتظرم