کمی بعد از همیشه

حرف هایی که می توانمشان گفت

کمی بعد از همیشه

حرف هایی که می توانمشان گفت

نگران نباشید

 

غریبه پشت غریبه ، آشنا می شوند می روند ،

و همین طور فصل فصل داستان زندگی آدمها شکل می گیرد ، انسجام پیدا می کند ودر کتاب جهان نقش می بندد.

آدم ها یک مطلب دنباله دار در روزنامه زندگی اند ، پاورقی اند ، هر روز قسمتی از « هستی»شان به چاپ  می رسد ودر مقابل هزاران چشم غریبه یا آشنا پشت دکه های بودنشان به معرض نمایش گذارده می شوند و هر کس که دوست داشت می تواند مطالعه شان بکند، یا فقط تیترها و عکس هایشان را دید بزند، یا بی تفاوت از کنارشان بگذرد ، یا حتی ...

 اما ناراحت نباشید ،

 این یک ماجرای دو طرفه است.

نظرات 2 + ارسال نظر
نرگس 6 - آذر‌ماه - 1384 ساعت 12:51 ق.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

نمیدونم چرا یاد این جمله افتادم که: نگران نباشید دیگران در مورد شما چه فکر میکنند چون انها هم دقیقا همین نگرانی رو دارند
حالا ربطش چی بودخودتون حدس بزنید ببینم چقدر باهوشید دی:))) - اینم روشیه برای اینکه بیربط بودن کار و حرفم رو توجیه کنم

سلام مرسی

valeria 6 - آذر‌ماه - 1384 ساعت 09:54 ب.ظ http://valeria.blogsky.com

غریبه پشت غریبه...آشنا می شوند...می روند...اما نه همیشه! گاهی هم می مانند.. در سکوت خاموش شب کوچه های بی کسی... بی آنکه به یاد آورند زمانی،آمده بودند برای...

... رفتن .
بی آنکه به یاد آورند تنهایی های بزرگشان را و غرق می شوند در پرواز شب خاموش . غرق می شوند در آنچه مردمان شادمانی بی سببش می خوانند...
با این همه نگران نباشید حال همه ما خوب است
اما تو باور نکن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد