ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
باید برای رسیدن به آرامش خودم را در خودم غرق کنم و دست برآرم به چیدن از درختی که جزخویشتنم، میوه ای بر نخواهد داد. گم شوم در لابلای بودنم ودر سایه روشن این دقیقه های بیهوده که به جنون می کشاندم، محو گردم.
«تو» بهانه ای
و بهانه برای کسی که در خویش غرق است بجز دستاویزی برای رسیدن به آرامش ،چه می تواند باشد ؟
جهان چه وحشیانه دهان باز می کند و تو را چشم باز کرده ، نکرده در خویش می بلعد و از تو چه چیز می ماند جز توهمی از حس بودن ، از تو چه خواهد ماند جز آوازی ، مرثیه ای ، خاطره ای که در پیچ و خم این هزار توی نافرجام گم می شود ، از تو چه خواهد ماند جز هیچ ...
باران قطره قطره سیلاب می شود و این طوفان لعنتی که چند روزی است نطفه بسته است ، عنقریب همه مرا درمی نوردد ، در خود می پیچد و به بیراهه های جهان می برد ...
salam weblog e bahali dary be manam sar bezan bye
خوشحال شدم که آمدی . اما فکر می کنم منظورت از وبلاگ باحال نوشته هایم باشد
تو هم خوب می نویسی
منتظر یادداشت های بعدی ات هستم
شاید از من فقط خاطره ای تیره مانده باشد
خیالی نیست من در خیلی چیزها مانده ام و دیگران در خاطره ام..... اما به امید فرداهایی روشن زنده ام .... به امید
شاد باشی عزیز
دلت دریا
برای آنکه این جمله زیبایت را پاسخ دهم که « من در خیلی چیزها مانده ام و... » وبلاگت را از اول خواندم .
وقتی خدا روی احساس کلماتت به مشام می رسد ، تصوری ساده است که امیدواری ، خاطره هر چه هست و نیست این دینا را تحت تاثیر بگذارد . می دانی خیلی خوشحالم که خدا اینگونه در تو جاریست اما خیلی چیزها توی این دنیا وجود دارد که در قاعده همین دنیاست یعنی باید همین دنیایی با آنها برخورد کرد. منظورم این نیست که آدم خدا را حذف کند ، اتفاقاً خدا باید همیشه در پس زمینه همه چیزها باشد ولی اگر بخواهیم او را مستمسکی برای فرار از این دنیا و واقعیت های آن قرار دهیم ، خیلی به خودمان و خدا ظلم کرده ایم.